انتشار ویژه نامه نعلبندیان همراه داستان امجد
به گزارش عطر و تن «دفترهای تآتر» ویژه عباس نعلبندیان به همراه داستان «صدای مردان» نوشته حمید امجد راهی بازار شده است.
به گزارش عطر و تن به نقل از ایسنا، دفتر شانزدهم «دفترهای تآتر» ویژه عباس نعلبندیان با كوشش ژیلا اسماعیلیون زیر نظر حمید امجد در ۱۶۴ صفحه با شمارگان ۲۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان در انتشارات نیلا انتشار یافته است.
این شماره با این مطالب همراه است: «داستان بارش مرگ» از بابك احمدی، «خوانشِ نعلبندیان در متن زمانه اش» از حمید امجد، «نعلبندیان و تجربه تأتر» نوشته محمد چرم شیر، «سفری كوتاه به دیار دور و غریب یك تك افتاده هنجارستیز مرگ اندیش» از امیرحسین سادت، «تجربه نابسنده نعلبندیان بودن» از سهند عبیدی، «پیوندانِ ۱» (سه گفتگو با نعلبندیان)؛ «من نمی توانم ذهنیتم را مهار كنم!» (هفته نامه تماشا)، «اصلا آدمی به نام عباس نعلبندیان وجود ندارد» نوشته همایون علی آبادی، «گفت وگوی «آیندگان» در سه بخش»: «راه درست بیان جنبش درونم را نیافته ام»، «آقای نعلبندیان، چرا نمایشنامه های تان را اجرا نمی كنند؟» و «جنسیت در حجاب برایم دلپذیر است» از همایون علی آبادی، «پیوندان ۲» (نمایشنامه ای از نعلبندیان): «درباره «داود و اوریا»» از حمید امجد و نمایشنامه «داود و اوریا» نوشته عباس نعلبندیان.
همینطور داستان «صدای مردگان» نوشته حمید امجد در ۸۰ صفحه با شمارگان ۲۲۰۰ نسخه و قیمت ۱۵ هزار تومان در نشر مورد اشاره راهی بازار شده است.
در ابتدای این داستان می خوانیم: این جور نگاهم نكن مادر. همه چیز مرتب است و حواس من هم جمع است. یعنی اگر این جور توی آینه جلو به چشمم زُل نزنی حواسم جمع می ماند و اقلا تصادف نمی كنم. خرافاتی نیستم ولی اگر همین جور پیله كنی و به پروپایم بپیچی، یك تصادف دیگر هم روی دست این خانواده می ماند. نه. نه. شوخی كردم. نگران نباش مادر. دمِ غروبِ جاده البته خلوتِ وقتِ سحرش را ندارد - آن ساعتِ همیشگی رفت واقعا آرامشی می دهد كه آدم راحت می تواند توی عالم خودش باشد، هرچه را بخواهد مرور كند و فقط صداهایی را كه می خواهد بشنود - ولی كلا هر ساعتی، این جاده هم دیگر هوای من را دارد. خیالت تخت.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب